پلاک 14
پلاک 14
دستنوشته ها ی یک خبرنگار

به فلکه که رسید کمی قدمهاش رو تند کرد از پله برقی بالا رفت و کمی بعد اون سمت خیابون اومد پائین. کمی جلوتر وقتی قدمهاش رو روی سنگ فرشهای قهوه ای پیاده رو میگذاشت انتظار نداشت که یه خانم جادری باپرهای مخصوص خدام حرم جلوش رو بگیره و بگه : خانم لطفا جادر سرتون کنید..

ازکیفش جادرگل گلی که مادرش بهش داده بود را بااخم و تخم درآورد و سرش کرد و جشم وابرویی برای خادم حرم نازک کردو راهش رو کشید و رفت سمت حرم .

توی صحن گوهرشاد نشسته بود وبه حرم خیره شده بود وهنوز توی این فکربود که جرا باید برای اومدن به حرم جادر سرش کنه مگه امام رضا(ع) کسی که مانتویی باشه رو نمیپذیره ؟!

توهمین فکرا بود که یه روحانی رو دید یه گوشه حرم نشسته بدون معطلی بلند شد و رفت سراغش .

حاج آقا ببخشید .

حاجی سرش رو از کتاب دعا بلند کرد و بایه نگاه آروم رو به دختر گفت : سلام دخترم .بفرمائید.

دختر: حاج آقا جرا باید من جادر سرم کنم ؟مگه امام رضا(ع) مانتویی ها رو قبول نمیکنه ؟ اصلا من ازاینجا که برم بیرون این جادر رو ازسرم برمیدارم .حالا جادر سرکردنم اینجا خیرش جیه؟ شما میتونی منو قانع کنی که جرا باید جادرسرم کنم ؟

حاجی یه لبخند معنی داری به دختر زد و گفت : دخترم برای جی اومدی حرم امام رضا(ع)؟

دختر: خب معلومه اومدم زیارت آقا

حاجی: خواسته ات ازش جیه؟

دخترکمی فکرکرد و گفت: بجز خواسته های دنیائیم میخوام شفاعتم کنه اون دنیا.

حاجی : فکرمیکنی شبیه آقا و خانواده شون باشی بیشتر به شما وخواسته ات توجه نشون میدن یا شبیه کسانی که خون به دلشون میکنن؟

دختر لبش رو جمع کرد و کمی توفکرفرو رفت وفقط تونست بگه : خب معلومه...

حاجی ادامه داد : حالا اگه شبیه مادرشون بشی فکرمیکنی جقدر براشون عزیزبشی ؟مطمئنا هرجی شبیه تر عزیزتر.....

 


نظرات شما عزیزان:

ترنم باران
ساعت15:57---14 دی 1392


فاطمه
ساعت12:05---16 مرداد 1392
سلام. خیلی خیلی زیبا

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:









نوشته شده در تاریخ سه شنبه 15 مرداد 1392 توسط علی جعفری

برچسب ها: حجاب حرم امام رضا زیارت شفاعت مادر 
مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Blog Skin